من و تو نت

من و تو نت ، وبلاگی متفاوت

من و تو نت

من و تو نت ، وبلاگی متفاوت

مهر


وقتی پیشه ات مهر باشد

سرمایه ات پول نیست

آبی است که به تشنه ای میدهی

یا نانی که به گرسنه ای 

حتی !

دانه ای که به پرنده ای ...

من رام آغوش تو هستم


احساس وحشی خواستنت در من می تازد

مرا بخوان

من رام آغوش تو هستم ...

همچون مسافری


همچون مسافری

از پس سال های دور ، پشت در خیالت مانده ام ...

یک شب مرا مهمان خواب و خیالت نمیکنی ...


گریه


زیر باران گریه می کردم

آرام و بی صدا ...

تو چتر را بالای سرم گرفتی !!!

اما همچنان گونه هایم خیس از

گریه ماند !!!

و تو هرگز نفهمیدی

چتر باید بالای دلم باشد !!!

نه روی سرم ...

آدم ها

آدم ها همدیگر را پیدا میکنند ...

از فاصله های خیلی دور ...

از ته نسبت های نداشته ...

انگار جایی نوشته بود اینها

باید کنار هم باشند !!!